یارب بپذیر این همه نفرین را
از حد گذرانده بی حیا توهین را
از دست علمدار فقط کار آید
جز شیر که باید بزند شاهین را
-------------------------------
هشدار من این است که کفتار مپیچ
بیهوده به پای شیر کرار مپیچ
او با نگهش پشت تورا خرد کند
اینقدر به پنجه ی علمدار مپیچ
--------------------------------
یارب چقدر صبر و مدارا بس نیست؟
ان کس که چنین کند به جز ناکس نیست
بیهوده طمع به پنجه ی شیر کند
این لقمه برای دهنِ کرکس نیست
--------------------------------
هرگونه جسارت به شما محکوم است
نابودیِ دشمن علی محتوم است
در چهره ی ان کس که کند هتاکی
اثارِ حرام زادگی معلوم است
--------------------------------
گیرم که قلم به کافر افتاد مخور غم
یک لکه به روی دفتر افتاد مخور غم
تاریخ نشان داده که با پنجه ی عباس
هر کس که در افتاد ور افتاد مخور غم